مجموع مقالات سیر احمد نیاز

اقتصادی - فرهنگی - اجتماعی و دینی

مجموع مقالات سیر احمد نیاز

اقتصادی - فرهنگی - اجتماعی و دینی

مادر و پدرم

مادرم و پدرم

آنگاه که پایم توان رفتن نداشت

آنگاه که زبانم توان گفتن نداشت

تو بودی که دستم را گرفتی

تو بودی که حرف حرف زندگی را آموختاندی

بر تبسمم اشک میریختی و بر گریه ام هم

اشک اول از خوشی و اشک دیگر از غم

تو بودی که مرا عاشق او گشتاندی

تو بودی که آهنگ زندگیم را آموختاندی

تو بودی که خدایم را برایم فهماندی

تو بودی که با نامش شیطان را از من رهاندی

تو بودی که مرا بر جاده انسانیت کشاندی

ترا دوست میدارم چون

پیامبر خدا ترا دوستت میدارد

ترا دوست میدارم چون

خدمتت بهتر از خدمت بر دین خداست

ترا دوست میدارم چون

خدا جایگاه نیکوکاران را زیرا پایت قرار داد

نمیدانم آن شب های تار کرده ات را چگونه ادا کنم

نمیدانم آن بزرگی اسمت را به کدام زبان صدا کنم

نمیدانم آهنگت را به کدام گلو نوا کنم

نمیدانم چند جان پیدا کنم تا همه را به تو فدا کنم

نمیدانم خدمت خداکنم یا که خدمت شما کنم

فقط اینرا میدانم که به هر جا چشم افگنم

فقط تصویر ترا آنجا که نگاه کنم

س-ا-نیاز

نظرات 1 + ارسال نظر
مهسا 1390/02/07 ساعت 09:35 ب.ظ http://deleasemooni.blogsky.com

وبت قشنگه
مخصوصا این متن خیلی قشنگ بود
به منم سر بزن...نظراتم بگو...خوشحال میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد