مجموع مقالات سیر احمد نیاز

اقتصادی - فرهنگی - اجتماعی و دینی

مجموع مقالات سیر احمد نیاز

اقتصادی - فرهنگی - اجتماعی و دینی

امروز او میآید...

امروز او میآید...

نمی دانم امروز چه خبری است؛ امروز هوای نا خوش که سال ها اطرافم را پوشانیده بود، بوی دیگری دارد؛ مثل آنکه باد خوش و ملایم برگهای گلها را لمس کرده میآید. نمی دانم چرا همه چیز لب بر تبسم زده اند؛ بعد از مدتهای غم و غصه زیاد، چرا همه چیز به رویم می خندند. امروز بعد از سالهای زیاد ابرهای سیاه بزرگ از روی آفتاب درخشان دور میشوند؛ امروز آفتاب همه جا را روشن میکند؛ امروز چهره های تاریک گلها روشن میشوند. دیگر روی زیبای گلها فدای تاریکی ها نمیگردند؛ ستاره ها که سالها در اعماق تاریکی ها گیر مانده بودند، آشکار میشوند. ستاره های که قرن ها برای امروز چشمک میزدند؛ آفتاب که برای امروز زندگی میکرد.

مهتاب دیگر بلند شده است؛ نه؛ مهتاب نمیخواهد بلند شود؛ چون مهتاب خجل شده است؛ از زیبائی او خجل شده است. اما با آنهم مهتاب میخواهد خوش باشد؛ چون همه چیز میخندد؛ همه خوشی میکنند؛ دیگر میوه ها تلخ نیستند؛ نه؛ همه چیز تلخ اند؛ چون در مقابل شیرینی او هیچ شیرینی شیرین نیست؛ نه؛ همه چیز شیرین است؛ چون از شیرینی او هر تلخی شیرین میشود.

ریگستانهای زرد و داغ میرقصند، همه در آسمانها بلند شده اند، هیچکسی از رقص آنها مانع نمیشوند؛ باد میسراید؛ درختان کف میزنند؛ ریگها میرقصند. چرا که میدانند که قدم های او بر شانه هایشان گذاشته میشوند؛ چرا که قدم های او را لمس خواهند کرد، چرا که قدم های اسپ او را لمس خواهند کرد؛ چرا که سعادت میباند.

چوب و سنگِ سالها آتش گرفته دیگر خاموش میگردند؛ چون امروز، امروز است؛ امروز همان روزیست که همه برآن چشم دوخته بودند؛ همه انتظارش را داشتند. امروز دنیا بهشت گردیده است، چرا که او بر دنیا قدم نهاده است؛ دنیا را افتخار بخشیده است؛ کائینات را افتخار بخشیده است. امروز او میآید، او که فخر کائینات است میآید، او که سلطان کائینات است، او که منجی بشریت است، او که آخرین پیامبران است او که محمد است، او میآید، امروز 571 است، امروز روز زرینِ دنیاست چرا که او میآید، امروز او میآید...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد