مجموع مقالات سیر احمد نیاز

اقتصادی - فرهنگی - اجتماعی و دینی

مجموع مقالات سیر احمد نیاز

اقتصادی - فرهنگی - اجتماعی و دینی

نامه از قبر - قسمت اول

نامه از قبر

ترجمهء از سیر احمد نیاز

قسمت اول

مادر جان! بخاطر مردنم به چشمانم نگاه کرده اشک میرختی، من در آن زمان به یک نکته نگاه کرده و خارج شدن روح از بدنم را تماشا میکردم. یکتعداد تان فریاد را شروع کردید، با صداهای بی تاب و بلند به گریه آغاز نمودید، در آنزمان بسیار خفه شدم، زیرا آن فریادهای شما به من عذاب میداد. بعضی های که در آنجا حضور داشتند برای من رحمت طلبیدند و دعای مغفرت نمودند، آنها مرا چقدر خرسند ساختند، چرا که به دعای آنها ملائک هم آمین میگفتند. در آنزمان چشمانم را بستید، بعداً هم زنخ ام را بسته کردید. در زمان کشیدن لباسهایم هم خوب عمل کردید، و بعداً هم بسته کردن پنجه های پایم را حس میکردم. فقط در احوال دادن مرگم به دوستانم کمی احمال نمودید، در نماز جنازه ام بیروبار بیشتر را میخواستم، چراکه زیادت آنها برای من شفاعت میبود. همچنان آنانیکه الی حویلی مسجد آمده ولی در نماز جنازه ام اشتراک نکردند بسیار خفه ام کردند، با آمدن شان به جنازه ام بسیار کاری خوب کردند، اما اگر در نماز جنازه ام هم اشتراک میکردند چی میشد؟ هم مرا خرسند میساختند و هم خودشان را.

مادر دوستداشتنیم! چندی قبل در زیارت قبرم آمده بودید، به من سلام دادید، من هم در جواب تان علیک گفتم، آیا شنیدی؟ مادر جان! میدانی که زیارت تان به قبر خود را به حسرت انتظار میکشم. آیا میدانی که آمدنت به قبرم مرا چقدر خوش میسازد؟ چی میشود زود زود بیا. و هم اگر بعد از سلام برایم مغفرت طلب کنی بسیار خرسند میشوم، چرا که به مغفرت شما بسیار احتیاج دارم.

بالایم قهر نشو مادر جان، در اینجا من بسیار ناراحت هستم، عذاب غفلت دنیا را حالا میکشم، روحم در حالت اضطراب است، نه در آسمان هستم و نه در زمین، در بین هر دو مانده ام.

ای کاش در دنیا کارهای خوب و صالح انجام میدادم، ای کاش، در آن زمان جایم معلوم میبود. اینرا چقدر آرزو میکنم، چراکه در دنیا کسانیکه به عهد خود که به الله(ج) بسته اند وفا میکنند، کسانیکه درست کار هستند، و کسانیکه صاحبان کارهای صالح هستند مثل آنکه در جنت باشند، در قبر به سر میبرند. مادر جان! باز هم وضعیت خود را شکر میکنم، چراکه اگر ناوقت هم باشد برای نجاتم ایمانی دارم، زیرا حالت کافران و بی دینان بسیار خرابتر از من است. روح آنها در حالت بدتری عذاب میشوند.

در اینجا دیدن همدیگر ممکن است، فقط آنرا صاحبان اعمال صالح انجام داده میتوانند، صاحبان اعمال صالح همدیگر خود را زیارت میکنند، در مورد کارهای شما انسانهای دنیا با همدیگر مذاکره میکنند. اما هرکس باهمدیگر دیده نمیتوانند. فقط کسانیکه از لحاظ درجه ایمان و عمل با همدیگر یکسان هستند، همدیگر را می بینند، اما من بیچاره با هیچ کسی دیدار نمیتوانم.

عذابم آنقدر زیاد است که فرصت آنرا پیدا کرده نمیتوانم. یا که بخاطر آمدنم با گناه به اینجا اجازه داده نمیشوم. قانون این عالم اینچنین است مادر. مادر جان! بعضاً با خود میگویم که چی میشد که در دنیا اعمال صالح انجام میدادم، و در اینجا با اعمال صالح می آمدم، در آن زمان پدرم را هم دیده میتوانستم، دیدن او را چقدر آرزو دارم، این آرزویم را فهمیده نمیتوانی. فقط او کارهای صالح داشت که در محل عذاب خود او را نمی بینم.

مادر جان! بعد از اینکه قبرم را بستید و خاک انداختید، روحم دوباره به بدنم برگشت، در آنزمان صدای پاهای کسانیکه مرا به قبر گذاشته بودند را میشنویدم، بعدش هم دو ملک نزدم آمد، اسم یکی اش منکر و اسم دیگرش نکیر بود، آنقدر با هیبت بودند که از ترس نمیدانستم که چی کنم و چی بگویم، چراکه هر چیز معلوم بود، البته که عاقبت خود را در آخرت تخمین مینمودم، ذاتاً جایم در جهنم هم برایم نشان داده شده بود. از این خاطر برپا شدن قیامت را هیچ نمیخواهم، چراکه اگر قیامت برپا شود در محل جزایم یعنی در جهنم داخل میشوم. میترسم مادر جان بسیار میترسم، اما صاحبان اعمال صالح یعنی اشخاصیکه با ثوابها اینجا آمده اند، آنها بسیار خوش هستند، از منکر و نکیر هیچ نمی هراسند، جاهای خود را در جنت هم دیده اند، بدین لحاظ همین اکنون قیامت برپا شود، در هیجان رفتن به جنت هستند.

همینطور که گفتم از دیدن نکیر و منکر بسیار ترسیده بودم، آنها از من پرسیدند که پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟ پرسیدند که کتابت چیست؟ قبله ات کجاست؟ ایمانت چیست؟ عملت چیست؟ این چنین سوالات را پرسیدند. بسیار ترسیده بودم و هیچ جواب داده نتوانستم. بسیار فریاد کشیدم، مادر! آیا فریادم را شنویدی؟ در حالیکه جواب سوالات آنقدر آسان است که صاحبان اعمال صالح؛ ربم الله، دینم اسلام، پیامبرم حضرت محمد (ص) جواب میدادند. چرا که قانون خداوندی چنین است، هرکس آنچه را که کشت نموده درو میکند.

مادر دوست داشتنی ام! همانطوریکه گفتم من در یک عذاب بزرگ هستم، قبرم مرا فشار میدهد، من در جنجال بزرگ هستم، با نزدیکان و دوستانم دیدار کرده نمیتوانم، از شما خبر گرفته نمیتوانم، جای و محلم معلوم نیست، اینها مرا عذاب میدهد. این جایم در جهنم که هر صبح و شام برایم نشان داده میشود، مرا بسیار زیاد ترس و اضطراب میدهد. فقط مادر جان! امیدم را هنوز هم از دست نداده ام، زیرا اگر با این عذاب قبر از گناه پاک شوم در دارالموقف خود و در روز محشر از پاکان حساب میگردم، اما اگر با عذاب قبر پاک نشوم، و هم در روز محشر پاک نشوم، بسیار میترسم، فقط با آتش دوزخ پاک میگردم، این قانون غیر قابل تغییر اینجا میباشد، اشخاص ناپاک و اشخاص گناهگار به جنت رفته نمیتوانند. چرا که آنجا محل پاکان است.

نظرات 2 + ارسال نظر
منجی 1390/01/04 ساعت 09:42 ب.ظ http://farhangofe.persianblog.ir/

« پرکردن دنیا از عدالت، در توان ما نیست؛ اگر می توانستیم می کردیم... اما ما باید زمینه کار را فراهم کنیم. کاری کنیم که عالم برای آمدن حضرت مهیا شود.» (صحیفه نور، ج21، ص16)


با سلام واحترام،وبلاگتو دیدم بسیار بسیارجالب بود،تبریک میگم به خاطر وبلاگ خوب و مدیریت خوب و سطح بالای شما،حالا نوبت شماست که وبلاگمو ببینی ونظر بدی.ممنون قدیری
www.footballerooz.blogfa.com
در صورت تمایل به تبادل لینک با نظر اطلاع بده منو با نام **اموزش مربیگری فوتبال:بدنسازی،پرس،تاکتیک و.....**لینک کن.[گل][گل][گل][گل][گل]
………..|”"”"”"”"”"”"”"” ” “”"”"”"”|\|_
………..|…….اینم وسیله ....….|||”|”"\___
………..|________________ _ |||_|___|)
………..!(@)’(@)”"”"**!(@ )(@)***!(@)
همچنین درباره ی راه های افزایش بازدید وبلاگ یه نظری بده لطف بزرگی میکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد