مجموع مقالات سیر احمد نیاز

اقتصادی - فرهنگی - اجتماعی و دینی

مجموع مقالات سیر احمد نیاز

اقتصادی - فرهنگی - اجتماعی و دینی

نامه از قبر - قسمت دوم

قسمت دوم - ترجمهء از سیر احمد نیاز

آه اگر میدانستی مادر جان که جنت را چقدر آرزو میکنم، تعریف کردن آنجا به کلمات دنیوی به هیچ وجه ممکن نیست، در آنجا هر چیزی موجود میباشد، هرچه که بخواهی عاجلاً داده میشود. مشکلات نیست، آسایش است، اضطراب نیست، محبت است، با دوستانت دیدار موجود است، یعنی در آنجا چیزی بمعنی نه نیست، هر چیزی در جنت موجود است.

مادر جان! آنانیکه در دنیا به غفلت به سر نبرده اند، در چهار اطراف حوض کوثر با پیامبر (ص) یکجا هستند، و از همه مهمتر اینکه خداوند تعالی را در آنجا دیده میتوانیم، که این هم مرا هیجان میدهد، و بخود میگویم که حال با این عذاب قبر خود را از گناهان پاک کرده و به جنت داخل شو.

فقط مادر جان! چی میشود، تو خود را آماده بساز. اگر از تمام نعمات جنت استفاده کردن را میخواهی، اعمال صالح خود را باید ازدیاد بخشی، چرا که اعمال صالح ات سرمایه و ثروتت است، با آنها درجات و جایگاهای جنت تعیین شده، و نعمات قابل استفاده در آنجا زیاد میگردد. در جنت نعمات بی حساب و جاویدان موجود است، اما بداوا نیست، نعمات را به تناسب سرمایه ات بدست می آوری. دارندگان سرمایه کم و دارندگان سرمایه بیشتر، منزلتها و نعمات را که اشغال میکنند، متفاوت میباشد. که این هم نتیجه عدالت خداوندی میباشد.

مادر جانم! آیا میدانی که در اینجا هرکس مانند من در عذاب نیستند، بعضی های هستند که در باغچه های جنت بسر میبرند، قبر برای آنها چون باغچه های جنت گردیده است، آنها کسانی اند که در دنیا اهداف آفرینش را دانسته، و خود را به آمدن به این دنیا آماده کرده بودند، یعنی آنها اوامر و نهی های خداوند را دانسته، و آنها مومن های هستند که لیاقت بندگی خداوند را دانسته بودند، یعنی به قبر و آخرت به شکل آماده آمده اند. به آنها هم هر صبح و شام جایگاهایشان در جنت نشان داده میشود، قبور آنها را عذاب نمیدهد، بسیار راحت هستند، در قبور شان. در دنیا الفاظ و آنچه که گوش میدادند، قرآن و همچون پرنده های بهاری که وضوح میگرفتند، و نمازهای شان که در وقتیکه همه در خواب بودند میخواند، استراحت های خود را ترک کرده و خاص به رضای خداوند (ج) نماز های شبانگاهی، ذکرهای آنها، حالا در قبور آنها هرکدام یک نور گشته، و قبور شان را روشن ساخته است. و قبور شان را همچون باغچه های جنت گردانیده، آنها میوه کشت های شان را حالا میچینند، و از سایه های کشتزارهای شان لذت میبرند.

ای آه! که از من گذشت، و باز هم ای آه! مادر جان! در اینجا کسانی هم هستند که بحال شان غبطه نخوردن ممکن نیست، خاک به جسدهای ایشان هیچ چیزی کرده نمیتوانند، جسدهای شان تازه باقی مانده، و نمی گندد، هیچ حیوانی، در وجودهای آنان نزدیک شده نمیتوانند، مارهای و گژدم ها وجود های آنها را گزیده نمیتوانند، یعنی با بدنهای سالم فقط راحت خوابیده اند.

پیامبران، شهیدان، و آنانیکه خداوند لایق دیده و دوستان خداوند اند آنها

اینجا قبر است مادر! کسی جزا دیده و در میان اضطراب و کسی هم حیات خوشی در باغچه های جنت دارند، عدالت حقیقی اینست مادر!

مادر جان! اینجا یک عالم مختلف است، یک عالم جداگانه است، یعنی برزخ و قبر گفته اند، واقعاً که عالم دیگری است، آنچه که در دنیا در مورد اینجا گفته شده است همه درست است، اما آنچه که گفته شده است کافی نیست، حتی من که در اینجا هستم، برای توضیح حال و احوال خود ناتوان هستم، چرا که معیارات دنیا و معیارات اینجا از هم متفاوت است. فقط در یک کلمه، بسیار حیات سخت است در اینجا، خاصتاً برای افراد گناهکار چون من. قبرم مرا عذاب میدهد، نمیدانم که عذابم تا چه زمانی ادامه پیدا میکند، اما باز هم امید دارم، زمانیکه رحمت خداوند بیاید، شاید بخاطر عمل نیکم، اگر یکدانه هم باشد، سبب شده و باعث نجاتم گردد، چرا که در اینجا عذاب برای بعضی دوامدار و برای بعضی هم قابل بخشش است، بنا بر آن بسیار ضرورت به دعایت دارم، چی میشود مادر جان، برای نجات این پسر غافلت زیاد زیاد دعا کن؛ اگر میخواهید که بعضی گناه های که عذاب مرا در قبر زیاد ساخته بدانید، بعضی آنها، همان گناهای است که در دنیا برایشان زیاد ارزش نمیدادم، به سخنهای پیامبر(ص) گوش نداده آن غیب های را که کرده ام، یکی از گناهانیست که عذاب مرا بسیار زیاد ساخته همین غیبتها است. همچنان از یکی از دوستانم یک مقدار قرض گرفته بودم و بدون پرداخت آن به اینجا آمده ام، او هم عذاب قبرم را زیاد ساخته است. چی میشه قرض مرا اداء کرده و مرا از این عذاب نجات بده، زیرا تا پرداخت آن قرض این عذاب ادامه میابد، مادر!، آن گریه های بی تاب شما، و آن ناله و فریاد و مو کندن های شما، فقط عذاب مرا در اینجا زیاد ساخته است؛ چی میشود اینرا نکنید. چی میشود، از برای من خفه شوید، از جدایی من جگرخون شوید، اما به درجه عصیان فریاد و فغان نکنید، و همچنان مادر جان! از گفتن آن هم شرمنده هستم، بعضاً برای منافع دنیوی دروغ میگفتم، و هم بعضی سوگندهای که یاد میکردم، مرا پریشان ساخته است، از این لحاظ عذابم چندین چند بیشتر شده است.

و هم شما خبر ندارید که یک چند بار دزدی کرده بود، کوچک بود، مگر بازهم دزدی بود، میدانم که اگر شما خبر میداشتید مرا اینطور رها نمیکردید، کاش خبر داشته و حساب را به اینجا رها نکرده و در همانجا حلال میکردم، حالا اینها عذابم را آنقدر زیاد ساخته که بعضاً بسیار فریاد میکشم.

اما بازهم هزاران بار شکر میکنم، مادر جان! زیرا در اینجا آنچنان صاحبان عذاب موجود هستند که از فریادهای آنها حتی من هم اضطراب میکشم، آنها اشخاص گناهکارتر از من هستند، یکتعداد آنها در دنیا شاهدی دروغ نموده بودند، یکتعداد آنها به زنان نیک افتراء نموده بودند، انسانها را با زبانشان اذیت کرده بودند، مال یتیم را خورده بودند، حیله نموده اند، عیوب و خطاهای دیگر مسلمانان را می پالیدند، کبر نموده بودند، دو روی یی و ریاکاری نموده بودند، با اقارب و دوستان شان صله رحم را قطع نموده بودند، با فقرا، مساکین و حیوانات ظلم نموده و اذیت نموده بودند، قتل و قتال نموده اند.

بلی مادر جان! در اینجا عذاب این چنین است، هر کسی به اندازه گناهش در دنیا اینجا عذاب میکشند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد